|
شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 20:38 :: نويسنده : اناهيد
حالا ميگيد ووييييييييي مگه ميشه حالا ببينيد كه شده ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 20:29 :: نويسنده : اناهيد
روزی غضنفر برای کار و امرار معاش قصد سفر به آلمان میکنه و همسرش و نوزده بچه قد و نیم قد رو رها کنه ادامه مطلب ... ![]()
شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 20:22 :: نويسنده : اناهيد
![]()
شنبه 24 دی 1390برچسب:, :: 20:18 :: نويسنده : اناهيد
کلاس :دوم دبستان موزو انشا : عزدواج! هر وقت من یک کار خوب می کنم مامانم به من می گوید بزرگ که شدی برایت یک زن خوب می گیرم. تا به حال من پنج تا کار خوب کرده ام و مامانم قول پنج تایش را به من داده است. حتمن ناسرادین شاه خیلی کارهای خوب می کرده که مامانش به اندازه استادیوم آزادی برایش زن گرفته بود. ولی من مؤتقدم که اصولن انسان باید زن بگیرد تا آدم بشود ، چون بابایمان همیشه می گوید مشکلات انسان را آدم می کند. در عزدواج تواهم خیلی مهم است یعنی دو طرف باید به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خیلی به هم می خوریم. ادامه مطلب ... ![]()
![]() |